کالبد ذهنی اختری

تناسخ در عرفان حلقه از جمله واژه هایی است که تفسیر جدیدی یافته است به گونه ای که مفهوم تناسخ در قالب یک مفهوم جدید به نام کالبد ذهنی پی گیری می شود.. در عرفان حلقه دنیای بعد از مرگ به صورتی تصویر می شود که مخاطب احساس کند راه مصون ماندن از عذاب های بعد از مرگ، پناه آوردن به عرفان حلقه است. در منابع این گروه آمده است :

«پس از مرگ انسان در زندگي دنيا تمام كالبد هاي او اعم از كالبد روان، كالبد جسم، كالبد اختري ميميرند و تنها كالبدذهني به حيات خود ادامهمیدهد.

اما بين هر مرگ تا تولد در زندگي بعدي فاصله اي هست كه به آن برزخ مي گويند.

برزخ هر زندگي درون همان زندگي ست، براي مثال برزخ دنيا درون دنياست.پس برزخ هر زندگي در همان زندگي است و طبعا برزخ دنيا هم در دنيا است. به محض مرگ، نام ما كالبد ذهني است . ما لا مكان شده ايم اما هنوز در عالم مكان هستيم (برزخ).»[۱]

اگر از عقیده وی در باب برزخ که ناسازگاری روشنی با ادله نقلی دارد، بگذریم (که قائل شده برزخ در همین دنیاست)؛ آن چه در جملات بالا مورد اذعان نویسنده است؛ باور به این است که حقیقت انسان ها در هنگام مرگ، همان کالبد ذهنی است. عبارت پیش گفته که « به محض مرگ، نام ما كالبد ذهني است» بیانگر این باور در کلام نویسنده است. بعلاوه وی در جای دیگر صریحا می گوید: « پيش از اين بارها بيان شد كه آنچه عوام به عنوان روح مي شناسند در واقع همان كالبد ذهني و آرشيو اطلاعات است.»[۲]

وی در ادامه می گوید:

« در هنگام مرگ قطعی و به محض این که کالبد ذهنی می خواهد جدا شود، در کسری از ثانیه همه اطلاعات زندگی با جزئیات آن مرور می شود و تمام وابستگی های فرد خود نمایی می کند.. کالبد های ذهنی زیادی هستند که تا مدت ها مرگ خود را باور نمی کنند و حتی به خود تجسم می بخشند.»[۳]. در جای دیگر می گویند: « بعضی از مردم عمل نادرست احضار روح یعنی احضار کالبد ذهنی را انجام می دهند که در بررسی آن به نکات قابل توجهی می توان دست یافت. از جمله این که پاسخ مثبت یک کالبدذهنی به احضار نشان می دهد به حیات زمینی وابستگی دارد و اگر کسی او را احضار کرد، فورا حاضر شود. کالبدهای ذهنی که در اثر وابستگی خود به تجربه زندگی پس از این برزخ تن نمی دهند، هر جا امکانی برای اعلام حضور بیابند، اقدام و در فرد مورد نظر خود نفوذ می کنند.[۴]»

جای دیگر آمده است: «پس از مدتي كه كالبد ذهني در برزخ بماند متوجه قابليتي در خود مي گردد كه مي تواند افرادي را كه در فاز منفي (غم، ترس، نااميدی) هستند را تسخير كند و دوباره از دريچه چشم آنان در دنيا زندگي كند. كالبد ذهني براي تسخير فردي را انتخاب مي كند كه فصل مشترك و علائق مشتركي با او دارد. انتخاب افرادي كه تسخير مي شوند با خود اوست و به دليل همان فصل مشترك يا علاقه مشترك است . مثلا يك قمارباز، قمار باز را انتخاب مي كند، يك موسيقيدان، موسيقيدان را و … زيرا از دريچه چشم او همان تجارب را دوباره خواهد داشت.»

در متون آموزشی عرفان حلقه، این نوع از تسخیر هر چند نام تناسخ را با خود ندارد؛ اما نوعی از حلول و برگشت فرد به عالم دنیاست که از تناسخ عادی که در آیین های شرقی ادعا می شود، پیچیده تر و عمیق تر است. بر خلاف تناسخ عادی که هر روح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است؛ برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران و حلول آن در جسم دیگران چه از نظر تعداد کالبدی که به تسخیر درآمده و چه از نظر نوع کالبد تسخیر شده، محدودیتی ندارد. تا قبل از عرفان حلقه، روحی که طبق تناسخ قرار بود در کالبد دیگران حلول کند، اولا تنها قادر به یک حلول بود و بعلاوه نوع کالبدی که روح به آن تعلق می گرفت، انتخابی نبود و کالبد جدید بنا به قانون کارما به میزان عمل مثبت و یا منفی در زندگی گذشته، تعیین می شد. در عرفان حلقه تصریح شده است:

«يك كالبد ذهني به دليل لامكان بودن مي تواند همزمان چندين نفر را تسخير كند و محدوديتي براي تعداد نفراتي كه

تسخير مي شوند وجود ندارد . اما وقتي با تشعشع دفاعي از بدن يك نفر خارج مي شود، از ديگران نيز خارج شده

است (. وقتي كالبد ذهني كسي را تسخير مي كند علائق قديمي خود را براي فردتسخير شده بازسازي كند، فرد تسخير شده ممكن است كارها و حرفها و رفتارهاي همان مرحوم را پيدا كند حتي در مواردي ديده شده است كه بيماريهاي فرد مرحوم در زمان حيات براي فرد تسخير شده ايجاد شود و انواع مشكلات ذهني كه قبلا توضيح داده شد، مي تواند ايجاد گردد. ».[۵] یکی از مرام های نویسنده این است که بسیاری از حقایق دینی را بی ارتباط با گناه و اعمال صالح تفسیر می کند؛ به گونه ای که این حقایق کمترین ارتباطی با تکالیف دینی پیدا نمی کنند. وی عذاب قبر را نه نتیجه گناهان و معاصی که نتیجه تلاش کالبد ذهنی برای ورود به جسم میت می داند؛ در حالی که بنا به نصوص دینی، اولا فشار قبر مربوط به آلودگی انسان به گناهان و معاصی است و بعلاوه روح بعد از مفارقت از بدن تلاشی برای برگشت به بدن ندارد و از این جهت روح ارتباطش با عالم دنیا قطع می شود. وی در این مورد می گوید: « اگر كالبد ذهني پس از مرگ تلاش كند كه مجددا وارد جسم خود شده و دوباره جسم خود را به حركت در آورد، فشار بسيار زيادي را تجربه مي كند كه به آن فشار قبر مي گويند. اين تلاش براي او ناموفق و تجربه سختي است. پس فشار قبر مشمول كساني مي شود كه مي خواهند دوباره وارد جسم مرده خود شوند.»[۶]

البته از آن جا که در عرفان حلقه آن چه که در نهایت به عنوان مطلوب معرفی می شود، راهکارهایی است که در عرفان حلقه پیشنهاد می شود؛ در این مبحث هم راه نجات از کالبدهای ذهنی تشعشع دفاعی معرفی می شود.

« موجودات غير ارگانيك را به دو دسته تقسيم مي كنيم:

دسته اول: كالبد هاي ذهني مرحومين. دسته دوم: اجنه

حلقه تشعشع دفاعي ، حلقه اي از حلقه هاي رحمانيت الهي است كه وجود ما را براي يافتن ويروسهاي غير ارگانيك اسكن مي كند و در نهايت باعث خروج اين موجودات از حريم ما مي گردد.»[۷]

[۱] . تشعشع دفاعی، گروه آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه ۴ص ۷

[۲] . یاد آور می شویم که نویسنده اساسا روح را از حقیقت انسان جدا می داند و آن را در یک گرایش خلاصه می کند. وی می گوید: «اما در مورد روح : آنجا كه در سوره اسراء آيه ۸۵ مي فرمايد درباره ي روح مي پرسند بگو روح از امر رب من است؛ منظور از روح در اين آيه همان روح هادي ست. روح هادي هدايت گر ما از هر زندگي به سمت زندگي بعدي است». این در حالی است که در نگاه قران تمام حقیقت انسان همان روح الهی اوست و روح نه یک راهنما که خود انسان است؛ خودی که قوام انسان بودن انسان به وجود اوست. از طرف دیگر وجود کالبدهای دیگر با نام کالبد ذهنی … در هیچ کدام از متون دینی وارد نشده است.

[۳] . موجودات غیر ارگانیک ص ۴۰

[۴] . همان ص ۴۱ و ۴۲

[۵] . تشعشع دفاعی، متن آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه ۴ص ۷

[۶] . همان ص ۷

[۷] . تشعشع دفاعی متن آموزش مجازی عرفان حلقه – تشعشع دفاعی – نسخه ۴ ص ۳

طاهره مهربان پژوهشگر عرفان های نوظهور

ریشه‌های عقیده تناسخ نخستین بار به صورت مکتوب در اوپنیشادها از متون مقدس هندویی به چشم می‌خورد. به اعتقاد آنان روح انسان یک سلسله تولدها و مرگ‌های پی در پی و تجدید حیات را طی می‌کند و از کالبدی به کالبد دیگر درمی آید. (آفتاب و سایه ها.محمدتقی فعالی ص۶۹)

اما برخی دیگر معتقدند که پیش از آن این اعتقاد در اسطوره‌های مصری وجود داشته و از آنجا به کابالا راه یافته و سپس باورهای هندویی را تحت تأثیر قرار داده است. تناسخ به معنای دقیق انتقال روح به کالبد انسانی دیگر است. اما به معنایی کمتر دقیق به معنای انتقال رومح به کالبد غیر انسانی هم به کار می‌رود. بنابر باورهای هندویی، ممکن است که روح انسان در کالبد حیوانی، گیاهی و یا در جمادات حلول کند و گاهی همه این موارد نیز تناسخ نامیده می‌شود. به این ترتیب تناسخ انواعی دارد:

  • انتقال روح به کالبد انسانی نسخ یا تناسخ است،
  • انتقال روح به کالبد حیوانی که به آن مسخ می‌گویند
  • و انتقال روح به کالبد گیاهی که فسخ نامیده می‌شود
  • در صورتی که روح انسان به درون جمادات رسوخ کند به آن رسخ می‌گویند.

در آیین‌های عرفانی هندی تناسخ به معنای عام به کار رفته و شامل تمام این چهار قسم می‌شود. کابالیست‌ها که پیروان عرفان یهودی هستند، معتقدند که تناسخ در همه ادیان وجود دارد. اما در اندیشه اسلامی تناسخ پذیرفته شده نیست و انسان پس از مرگ به سوی عالم برزخ و سپس عالم قیامت رهسپار می‌شود.

شاید در هیچ فرقه و آیینی به اندازه کابالا (عرفان یهود) موضوع تناسخ جدی گرفته نشده است. فیلیپ برگ در این باره معتقد است که تاریخ بشر تاریخ بازگشت ارواح و تناسخ است. (ر.ک: بازگشت روح) و شاید علت پیدایش این انحراف در افکار هندویی نیز، مهاجرت گروهی از آوارگان بنی اسرائیلی به سرزمین‌های شرقی در سده‌های پیش از میلاد باشد.

عرفان حلقه، شعار برائت از تناسخ را سر می‏دهند و می‏گویند ما نه فقط تناسخ را قبول نداریم بلکه با روش علمی آن را رد می‏کنیم،فراموش کرده اند که مراد از تناسخ فقط این نیست که کسی قائل به عالم آخرت نباشد و به این دلیل مجبور شود به حلول روح درکالبدهای دیگر در این عالم تن دهد.
از قضا درعرفان حلقه نوعی از تناسخ پذیرفته شده که هر چند نام آن را تناسخ ننهاده‏اند، اما از پیشرفته‏ترین مصادیق تناسخ ( حلول همزمان روح در چند کالبد) است که متکلمین و فلاسفه از پذیرش آن سر باز زده‏اند و متون دینی هم آن را رد‏ نموده‏ است.
آن‏چه در عرفان حلقه ادعا شده، وجودِ نوعی از حیات است که از طریق کالبد ذهنی در همین عالم قابل تداوم است و اتفاقا این کالبد ذهنی توانایی حلول در دیگر کالبدها را هم دارد. اگر تناسخ باطل است، با همه اقسامش باطل است و معنا ندارد که کسی عالم آخرت را بپذیرد و به حلول کالبد ذهنی در کالبد دیگران معتقد باشد.
کالبد ذهنی چیزی است که نه از نظر علمی و تجربی قابل اثبات است و نه در متون دینی تاییدی بر آن یافت می‏شود؛ بازگشت ارواح به قالبهای مادی که در عرفان حلقه مورد قبول است چیزی غیر از تناسخ نیست و از نظر متون اسلامی ارواح انسان‌ها بعد از مرگ ارتباطشان با عالم دنیا قطع شده و جز در موارد نادر توان بازگشت به این عالم را ندارند چه برسد به این که بخواهند با اختیار به این عالم برگردند و یا بخواهند در کالبدی دیگر حلول کنند

دلایل بطلان تناسخ

اندیشمندان مسلمان برای باطل بودن تناسخ دلایل زیادی بیان کرده‌اند که به طور کلی می‌توانیم آنها را در دو گروه دلایل عقلی و دلایل نقلی یعنی دلایلی که در قرآن و روایات مطرح شده دسته‌بندی کنیم.  در اینجا از هر کدام این دلایل نمونه‌ای را ذکر می‌کنیم و سپس دیدگاه عرفان حلقه را دربارۀ تناسخ بررسی می‌نماییم.

الف) عقلی:

  1. امتناع تبدیل فعلیت به قوه: نفسی که به فعلیت رسیده و با یک جسم زندگی کرده و اعمال و افکاری داشته و تجربه هایی اندوخته، محال است که دوباره در نقطه سفر قرار بگیرد و در قالب جنینی خالی از هر تجربه و عمل و اندیشه ای متولد شود. در فلسفه به این می‌گویند بازگشت از فعلیت به قوه که محال است. (صدرالمتأهلین اسفار جلد ۹ ص ۶۵)

ب) آیات :

در قرآن کریم آیات متعددی است که پندار تناسخ و باقی ماندن و بازگشتن روح پس از مرگ در جسم دیگر را رد می‌کند. از جمله آنها آیات ۹۹-۱۰۰ سوره مومنون است.

حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ‌‍ لَعَلّی أَعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکتُ کلاّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یوْمِ یبْعَثُونَ

{کافران همچنان از مرگ غافلند} تا این که وقتی مرگ یکی از آنها فرارسد می‌گوید: ای پروردگارم! مرا باز گردانید تا شاید اعمال نیکی که ترک نموده ام جبران نمایم {جواب می‌آید:} هرگز! این سخنی است که او می‌گوید و پیش رویش برزخ است تا روز قیامت.

از این آیه‌ها فهمیده می‌شود که کسانی پس از مرک متوجه از دست دادن فرصت‌های زندگی می‌شوند و از خدا می‌خواهند که به آنها باز هم فرصت داده شود، ولی این امکان وجود ندارد و وارد عالم برزخ می‌شوند و تا فرارسیدن قیامت همان جا هستند.

ج) روایات :

در روایات هم مطالب زیادی در رد این باور خرافی و دروغین وجود دارد که به یک نمونه از آنها اکتفا می‌کنیم. مأمون به امام رضا عرض کرد درباره کسانی که قائل به تناسخ هستند چه می‌فرمایید؟ امام فرمود: کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدای تعالی کفرآورده و بهشت و دوزخ را غیر واقعی تلقی کرده است.  (احتجاج طبرسی ج ۲ ص ۸۹)

در این روایت نیز باور به تناسخ در تضاد با باورهای دینی و اسلامی معرفی شده است.

تناسخ و موجودات غیر ارگانیک

طاهری، مؤسس عرفان حلقه در کتاب موجودات غیر ارگانیک تناسخ به معنای عام را رد می‌کند و به ظاهر می‌گوید که تناسخ را قبول ندارد. (موجودات غیر ارگانیک ص ۵۶) اما با بررسی کتاب‌هایش روشن می‌شود که معنا و مفهوم تناسخ را قبول دارد. گویا این مفهوم را با لفظ تناسخ نمی‌پسندد و الفاظ و تعابیر دیگر را به کار می‌برد که نشان می‌دهد به تناسخ اعتقاد دارد؛ نه به معنای عام آن مثل اعتقاد هندوها (که مسخ و فسخ و رسخ را هم قبول دارند) بلکه قسمتی از آن که انتقال روح از کالبد انسانی به انسان دیگر است را قبول دارد (نسخ را قبول دارد) و اعتقاد به تناسخ را با الفاظی غیر از لفظ تناسخ ارائه می‌دهد و به جای انتقال روح می‌گوید انتقال کالبد ذهنی، در حالی که اذعان می‌نماید که کالبد ذهنی همان روح است:

«اگر فردی را پس از مرگ از این دنیا با حاکمیت بخش”کالبد ذهنی” خود ادامه حیات می‌دهد در همان شرایط پس از مرگ ما کالبد ذهنی بنامیم می‌توان گفت که این اصطلاح معادل اصطلاح روح در نظر اغلب مردم است که فرد در گذشته را با این نام می‌شناسند.» (موجودات غیر ارگانیک ص۳۹) بنابراین کالبد ذهنی در ادبیات طاهری و عرفان حلقه همان چیزی است که عموم مردم به آن روح می‌گویند و انتقال کالبد ذهنی مردگان به جسم افراد زنده، در حقیقت همان انتقال روح مردگان به کالبد افراد زنده است.

طاهری در مبحث انسان شناسی می‌گوید: وجود انسان مجموعه ای است از کالبد فیزیکی، کالبد ذهنی، کالبد روان، کالبد اختری…. در هر مقطع مرکب متناسب با همان مقطع وجود دارد که فقط در آن کاربرد دارد و با انتقال نفس به زندگی دیگر بر جای می‌ماند. برای مثال مجموعه کالبد فیزیکی انسان کالبد اختری، کالبد روان و بخشی از کالبد ذهن مرکب مربوط به این جهان است که در اثر مرگ بر جای می‌ماند. (موجودات غیر ارگانیک ص۳۸) با مرگ انسان کالبدهای دیگر حذف می‌شود اما کالبد ذهن همچنان باقی می‌ماند. (موجودات غیر ارگانیک۳۸)  و احضار روح را همان احضار کالبد ذهنی می‌داند. (موجودات غیر ارگانیک ص۴۱) پس کاملا روشن شد که کالبد ذهنی از نظر عرفان حلقه‌ها همان روح است.

در عرفان کیهانی یا حلقه اعتقاد این است که دو نوع موجود غیر ارگانیک داریم یعنی موجوداتی که ارگانیزم فیزیکی مثل بدن انسان یا حیوان ندارند. این موجودات غیر ارگانیک می‌توانند بر فرد نفوذ و تسلط یابند. این موجودات از دو نوع (آ) یا (ب) هستند. موجودات نوع  (آ) جن‌ها هستند. که  ربطی به تناسخ ندارد، اما طبق آیه‌های ۶۴و۶۵ سوره اسراء نظر نادرستی است.

«وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلاّ غُرُورًا‌‍‌‍إِنَّ عِبادی لَیسَ لَک عَلَیهِمْ سُلْطانٌ وَ کفی‏ بِرَبِّک وَکیلاً»

این آیات بیان می‌کنند که بیان می‌کند شیاطین هیچ تسلطی بر انسان ندارند، غیر از اینکه وسوسه کنند و وعده‌های فریبنده بدهند. و نظر عرفان حلقه مبنی بر نفوذ جن‌ها – که قاعدتا منظور جن‌های کافر از نوع شیاطین است، زیرا جن‌های مؤمن کسی را آزار نمی دهند.- غلط است.

دربارۀ نفوذ و رسوخ موجودات غیر ارگانیک نوع (ب) که روح یا کالبدهای ذهنی درگذشتگان است، به تناسخ ارتباط پیدا می‌کند. یعنی روح فردی بعد از مرگ بر فرد دیگری نفوذ و تسلط پیدا کند و این در واقع تناسخ است. (موجودات غیر ارگانیک ص ۳۹) طاهری در جای دیگر تناسخ را با وضوح بیشتری توضیح می‌دهد: کالبد ذهنی فرد در گذشته می‌تواند کالبد ذهنی هر یک از عزیزان خود را تسخیر کند و موجب انتقال خصوصیات، تمایلات و بیماریهای خود به او گردد. (موجودات غیر ارگانیک ص۵۳)

البته همیشه قربانی تناسخ عزیزان یک فرد تازه گذشته نیستند. «بعضی از کالبد ذهنی بدون ارزیابی از اولین امکان نفوذ استفاده می‌کنند و خصوصیتی یا فرد مشخصی مورد نظر آنها نیست.» (موجودات غیرارگانیک ص۵۳)

طاهری در کتاب دیگرش می‌نویسد: «وقتی مرگ اتفاق می‌افتد آدمی وارد برزخ می‌شود و مرحله برزخ تا تولد دوباره ادامه دارد.» (انسان و معرفت ص۲۳۷) در اینجا ادبیات طاهری بسیار شبیه کسانی است که از تناسخ سخن می‌گویند، اگرچه منظور طاهری ممکن است دقیقا منطبق بر منظور آنها نباشد. زیرا تناسخی که طاهری از آن سخن می‌گوید، مثل تناسخ هندویی نیست که روح با یک جسم دیگر که کاملا به او تعلق دارد متولد شود. بلکه تناسخ مورد قبول عرفان حلقه این است که روح یا کالبد ذهنی به جسم دیگری که دارای روح است وارد می‌شود.

او می‌نویسد: «پس از مرگ با کالبد ذهنی وارد برزخ می‌شود و به همین دلیل در این مرحله از او به عنوان کالبد ذهنی یاد می‌کنیم. کالبد ذهنی بر مکان اشراف دارد و هر زمان هر جا که بخواهد حاضر است.(انسان و معرفت ص۲۴۶) طاهری از این گفته نتیجه می‌گیرد که روح یا کالبد ذهنی که در دیگرای رسوخ کرده و تناسخ یافته به علت اینکه کالبد ذهنی است در عالم برزخ است، ولی می‌تواند در دیگران رسوخ کند و در این دنیا عمل کند و آرزوهای خود را دنبال نماید.

بنابراین در عرفان حلقه عالم برزخ و ورود به آن به صورتی تحریف می‌شود که با تناسخ مورد نظر خودشان هماهنگ شود و همراهی روح درگذشته با یک جسم در این دنیا و ادامه عمل و پی گیری آرزوها، که ضد تعالیم قرآن است، امکان پذیر جلوه داده شود.

تناسخی که عرفان حلقه ادعا کرده از تناسخ عادی که در آیین‌های شرقی ادعا می‌شود عمیقتر است و بر خلاف تناسخ عادی که هرروح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است، برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران محدودیتی ندارد (کاوشی در معنویت‌های نوظهور حمزه شریفی دوست ص ۱۰۵)

(یک کالبد ذهنی به دلیل امکان بود نمی تواند همزمان چندین نفر را تسخیر کند و محدودیتی برای تعداد نفراتی که تسخیر وجود ندارد. در ثانی طبق قانون کارما کالبد جدید به میزان عمل مثبت و منفی زندگی گذشته تعیین می‌شود و انتخابی نبوده اما در عرفان حلقه انتخابی است و می‌توان کالبد ذهنی هر یک از عزیزان خود یا غیره را انتخاب کند (ص ۵۳ موجودات غیرارگانیک)

تناسخ نوع دوم در عرفان حلقه

طاهری در قسمت پایانی کتاب انسان و معرفت طور دیگری سفر روح یا همان کالبد ذهنی را که در واقع همان تناسخ است بیان می‌کند و مراحل مختلف آن را توضیح می‌دهد که روح بعد از مرگ وارد برزخ می‌شود و بعد آن قیامت زمینی و قیامت اصلی بعد جهنم و بعد از آن بهشت کثرت و بعد از آن نوبت آزمون آخر می‌رسد در آزمون آخر خداوند از هر کسی می‌پرسد میل داری با من باشی یا بدون من؟کسانی که پاسخ مثبت دهند به سوی بهشت خاص در عالم وحدت رهسپار می‌شوند و دیگران که عالم تضاد را برگزیده اند بار دیگر تجربه حرکت به جهان دو قطبی را از سرمی گیرد. (انسان و معرفت ص۲۷۳) بنابراین کسانی که پس از یک دور زندگی تا قیامت پیش می‌روند، در صورتی که ماندن با خدا را انتخاب نکنند، دوباره به این دنیا بازمی گردند و روح شان در جسم دیگری زندگی را از سر می‌گیرد و در آغاز چرخۀ تناسخ قرار می‌گیرد.

این دیدگاه گذشته از اشکالات بسیاری درباره جاودانگی در بهشت و برای عده ای خلود در جهنم و سایر اشکالات بزرگ ترین مشکلش این است که دقیقا تناسخ از نوع هندویی را اما در چرخه ای چند مرحله ای و طولانی تر مطرح می‌کند. که نه تنها با آیات متعدد دربارۀ مرگ و برزخ، بلکه با آیات فراوان دربارۀ معاد و قیامت و حیات جاودانی پس از قیامت در بهشت و جهنم تعارض دارد.

نگرش عرفان حلقه به مسئله برگشت ارواح به زندگی این جهانی، از این دست است؛ برگشت روح انسان‌ها به کالبدهای دیگر که در کتاب‌های کلامی و فلسفی نام تناسخ به خود گرفته است در کتابها و جلسات عرفان حلقه به ظاهر انکار می‌شود و رهبر این جریان در یکی از کتابهایش ادعا کرده که نه تنها تناسخ را قبول نداریم بلکه آن را به روشی تجربی رد می‌کنیم.(کتاب چندمقاله، مبحث تناسخ)
تناسخ از جمله واژه‏هایی است که علیرغم عاریتی بودن، در عرفان حلقه تفسیر جدیدی یافته است به گونه‏ای که مفهوم تناسخ در قالب یک مفهوم جدید به نام کالبد ذهنی پی‏گیری می‏شود، در عرفان حلقه دنیای بعد از مرگ به صورتی تصویر می‏شود که مخاطب احساس کند راه مصون ماندن از عذاب‏های بعد از مرگ، پناه‏آوردن به عرفان حلقه است.

در این رابطه در منابع این گروه آمده ‏است:

پس از مرگ انسان، در زندگی دنیا، تمام کالبد‏های او اعم از کالبد روان، کالبد جسم، کالبد اختری می‏میرند و تنها کالبد ذهنی به حیات خود ادامه می‏دهد، اما بین هر مرگ تا تولد در زندگی بعدی فاصله‏ای هست که به آن برزخ می‏گویند. برزخ هر زندگی درون همان زندگی‏ست، برای مثال برزخ دنیا درون دنیاست؛ پس برزخ هر زندگی در همان زندگی است و طبعا برزخ دنیا هم در دنیا است. به محض مرگ، نام ما کالبد‏ ذهن‏ است و در این حال ما لا‏مکان شده‏ایم اما هنوز در عالم مکان هستیم.
اگر از عقیدۀ وی در باب برزخ که ناسازگاری روشنی با ادله نقلی دارد، بگذریم (که قائل شده برزخ در همین دنیاست)؛ آنچه در جملات بالا مورد اذعان نویسنده است؛ باور به این است که حقیقت انسان‏ها در هنگام مرگ، همان کالبد ذهنی است، عبارت پیش‏گفته که « به محض مرگ، نام ما کالبد ذهنی است» بیانگر این باور در کلام نویسنده است. بعلاوه وی در جای دیگر صریحا می‏گوید:
پیش از این بارها بیان شد که آنچه عوام به عنوان روح می شناسند در واقع همان کالبد ذهنی و آرشیو اطلاعات است.
وی در ادامه می گوید: در هنگام مرگِ قطعی و به محض این که کالبد ذهنی می‏خواهد جدا شود، در کسری از ثانیه همۀ اطلاعات زندگی با جزئیات آن مرورمی‏شود و تمام وابستگی‏های فرد خود‏نمایی می‏کند. کالبد‏های ذهنی زیادی هستند که تا مدت‏ها مرگ خود را باور نمی‏کنند و حتی به خود تجسم می‏بخشند.
آنها در ادامه همین باورهایشان می‏گویند: بعضی از مردم عمل نادرستِ احضار روح، یعنی احضار کالبد ذهنی را انجام می‏دهند که در بررسی آن به نکات قابل توجهی می‏توان دست یافت، از جمله این که پاسخ مثبت یک کالبد ذهنی به احضار نشان می‏دهد به حیات زمینی وابستگی دارد و اگر کسی او را احضار کرد، فورا حاضر می‌شود. کالبدهای ذهنی که در اثر وابستگی خود به تجربۀ زندگی پس از این برزخ تن نمی‏دهند، هر جا امکانی برای اعلام حضور بیابند، اقدام و در فرد مورد نظر خود نفوذ می‏کنند.

در جای دیگر آمده است:

.پس از مدتی که کالبد ذهنی در برزخ بماند متوجه قابلیتی در خود می‏گردد که می‏تواند افرادی را که در فاز منفی (غم، ترس، ناامیدی) هستند را تسخیر کند و دوباره از دریچۀ چشم آنان در دنیا زندگی کند؛ کالبد ذهنی برای تسخیر، فردی را انتخاب می‏کند که فصل مشترک و علائق مشترکی با او دارد، انتخاب افرادی که تسخیر می‏شوند با خود اوست و به دلیل همان فصل مشترک یا علاقه مشترک است.
مثلا یک قمارباز، قمار باز را انتخاب می‏کند، یک موسیقی‏دان، موسیقی‏دان را و … زیرا از دریچۀ چشم او همان تجارب را دوباره خواهد داشت.
در متون آموزشی عرفان حلقه، این نوع از تسخیر هر چند نام تناسخ را با خود ندارد، اما نوعی از حلول و برگشت فرد به عالم دنیاست که از تناسخ عادی که در آیین‏های شرقی ادعا می‏شود، پیچیده‏تر و عمیق‏تر است بر خلاف تناسخ عادی که هر روح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است، برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران و حلول آن در جسم دیگران چه از نظر تعداد کالبدی که به تسخیر د‌رآمده و چه از نظر نوع کالبد تسخیر شده، محدودیتی ندارد.
تا قبل از عرفان حلقه، روحی که طبق تناسخ قرار بود در کالبد دیگران حلول کند، اولا تنها قادر به یک حلول بود و بعلاوه نوع کالبدی که روح به آن تعلق می‌گرفت، انتخابی نبود و کالبد جدید بنا به قانون”کارما” به میزان عمل مثبت و یا منفی در زندگی گذشته، تعیین می‏شد. در عرفان حلقه تصریح شده‏است:
یک کالبد ذهنی به دلیل لامکان بودن می تواند همزمان چندین نفر را تسخیر کند و محدودیتی برای تعداد نفراتی که تسخیر می شوند وجود ندارد . اما وقتی با تشعشع دفاعی از بدن یک نفر خارج می شود، از دیگران نیز خارج شده است. وقتی کالبد ذهنی کسی را تسخیر می کند علائق قدیمی خود را برای فرد تسخیر‏شده بازسازی کند، فرد تسخیر شده ممکن است کارها و حرفها و رفتارهای همان مرحوم را پیدا کند حتی در مواردی دیده شده که بیماری‏های فرد مرحوم در زمان حیات برای فرد تسخیر شده ایجاد شده و انواع مشکلات ذهنی که قبلا توضیح داده شد، می تواند ایجاد گرد
یکی از مرام‏های نویسنده این است که بسیاری از حقایق دینی را بی ارتباط با گناه و اعمال صالح تفسیر می‏کند، به گونه‏ای که این حقایق کم‏ترین ارتباطی با تکالیف دینی پیدا نمی‏کنند. وی عذاب قبر را نه نتیجه گناهان و معاصی که نتیجه تلاش کالبد ذهنی برای ورود به جسم میت می‏داند؛ در حالی که بنا به نصوص دینی، اولا فشار قبر مربوط به آلودگی انسان به گناهان و معاصی است و بعلاوه روح بعد از مفارقت از بدن تلاشی برای برگشت به بدن ندارد و از این جهت روح ارتباطش با عالم دنیا قطع می‏شود.
وی در این مورد می‏گوید:
اگر کالبد ذهنی پس از مرگ تلاش کند که مجددا وارد جسم خود شده و دوباره جسم خود را به حرکت در آورد، فشار بسیار زیادی را تجربه می کند که به آن فشار قبر می‏گویند، این تلاش برای او ناموفق و تجربه سختی است، پس فشار قبر مشمول کسانی می شود که می‏خواهند دوباره وارد جسم مرده خود شوند
البته از آن‏جا که در عرفان حلقه آن‏چه در‏نهایت به عنوان مطلوب معرفی می‏شود، راهکارهایی است که در عرفان حلقه پیشنهاد می‏شود؛ در این مبحث هم راه نجات از کالبدهای ذهنی، تشعشع دفاعی معرفی می‏شود. چنان که در تقسیم بندی زیر، از تشعشع دفاعی با نام رحمانیت خداوند نام برده شده که به ادعای طاهری باعث اسکن کردن بدن انسان و در نهایت برون ریزی موجودات غیر ارگانیک می گردد.

موجودات غیر ارگانیک را به دو دسته تقسیم می‏کنیم:

دسته اول: کالبد های ذهنی مرحومین. دسته دوم: اجنه.
حلقه تشعشع دفاعی، حلقه‏ای از حلقه‏ های رحمانیت الهی است که وجود ما را برای یافتن ویروس‏های غیر‏ارگانیک اسکن می‏کند و در نهایت باعث خروج این موجودات از حریم ما می‏گردد.